وَاللهِ المَشْرِقُ وَ المَعْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلَّوْا فَثَمَّ وَجهُ اللهِ إِنَّ اللهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ (بقره – ۱۱۵)
مشرق و مغرب هر دو ملک خداست پس به هر طرف روی کنید به سوی خدا روی آورده اید خدا به همه جا و به هر چیز داناست.
زنجیر زلفش هر طرف دیوانه وارم میکشد
با اشتیاقم میبرد بی اختیارم میکشد
«الهی قمشه ای»
ما را به بازی نیافریده اند. ما را آفریده اند که دوباره از خود متولد شویم و بینا شویم تا از درخت نکته ی توحید بشنویم از رود تواضع و جوانمردی بیاموزیم و از آسمان بلند طبعی و از خورشید نورپراکنی فراگیریم تا محرم سراپردهی وصال شویم و به خلوتخانه ی توحید راه بیابیم.
گر تو خلوتخانه ی توحید را محرم شوی
تاج عالم گردی و فخر بنی آدم شوی
سایه ای شو تا اگر خورشید گردد آشکار
توچو سایه محو خورشید آیی و محرم شوی
«عطار»
توحید این است که دریابیم تمام ذرات عالم با رقصی موزون در ذکر و سماعند و خدای را عبادت میکنند.
توحید این است که این رقص و سماع را ببینیم و بشنویم و خود نیز در آن شرکت کنیم و به دنبال وطن اصلی خود که آستان حضرت اوست باشیم روزی ما را مواخذه خواهند کرد چرا این خویش وفادار ماندن و در پشت همه چیز خدای دیدن رقص و سماع را ندیدیم و نشنیدیم و در آن شرکت نکردیم رقصیدن و سماع یعنی به فطرت پاک خوبش وفادار ماندن و در پشت همه چیز خدای دیدن.
خون شد جگرم از غصه خویش مرا
از بیم رهی که هست در پیش مرا
هرگز نرسد به نوش توحید دلم
تا کردم نفس میزند نیش مرا
«خواجه عبدالله انصاری»
موسیقی پیامبری است از عالم دل تا ما را از عالم گِل را رهاند و برای لحظاتی به عالم بالا رساند.
موسیقی علمی از اسرار خداست
زین سبب درمان درد بی دو است
«الهی قمشه ای»
اما صدای دست هر نوازنده ای نوازشگر روح تشنه ی عاشق نیست بلکه نیاز و نیایش عاشق هنگامی که از زبان موسیقی به راز و نیاز میپردازد روح شنونده را به تلاطم میاندازد و به عالم سماع میک پس نوازنده حقیقی کسی است که روح شناس و روح نواز و دل شناس و دلنواز باشد نه سازنواز زیرا هنگامی که صدای ساز عاشقی واقعی و نور طلب به گوش جان برسد اشکال و تصاویر نورانی به وی میرساند و بالعکس اگر از درونی سیاه و نفسی شیطانی آوازی برآید روح را دچار هراس و تصاویر ظلمانی مینماید.
ساقیا بده جامی ز آن شراب روحانی
تا دمی بیاسایم زین حجاب جسمانی
«شیخ بهایی»
نوازنده واقعی با هر صدای سازش ستایش حق را به جا میآورد و جز نام او و ذکر هو نوایی از سازش
بر نمی آید.
گردد از جان مرد موسیقی شناس
لحن موسیقی خلقت را سپاس
«عطار»
و بی گمان خانم اعظم السادات مرسل یکی از نادره ثناگویان خوش ذوق آستان حضرت دوست هستند که نیازشان اوست و نظرشان بر وجه جمیل هوست کسی که بزرگی را به زور به خود نبسته و فقط
با جهد به این خیل نپیوسته بلکه مقرر جزء ثناگویان آستان حق آفریده شده و در سراسر این کتاب که در نهایت صداقت به اهل آن هدیه نموده به قول نظامی.
حرفی به غلط رها نکردی
یک نکته درو خطا نکردی
و بنابراین به تعبیر حافظ: آفرین بر نظر پاک خطا پوشش باد.
حمید افشار – بهار ۸۱
فهرست نگاشته ها در کتاب دف افسانه
- قولی و غزلی
- گفتار اول: در آمدی بر تاریخچه ی دف
- گفتار دوم: نگاهی گذرا بر چگونگی طبقه بندی سازها
- گفتار سوم: نقش دف در موسيقى عرفانى وسماع.
- گفتار چهارم: ساختار دف
- گفتار پنجم: مبانی نظری ریتم
- گفتار ششم: ریتم در موسیقی قدیم ایران
- گفتار هفتم: توضیح در شیوه ی نت نویسی و علائم استفاده شده.
- در این کتاب و طرز اجرای آنها
- گفتار هشتم: تمرینات
- فصل اول: دوره ابتدایی
- فصل دوم: دوره متوسطه
خدا را محتسب ما را به فریاد دف و نی بخش
که ساز شرع ازین افسانه بی قانون نخواهد شد
«حافظ»
با طرد انسان از بهشت برین و هبوطش به عرصه ی خاک و مهجوریش از مبدا فیض رب العالمین لهیب هجران سراپرده ی وجودش را فراگرفته و سرشک حسرت گونه اش را فرو شسته و روح آبستن عشق او در تطاول پریشانی ها و سرگشتگی ها به دنبال مأمنی ظلمتکده ی عالم را کف ساییده و او که در جهان حقایق و مجردات از این فیض برخوردار بوده که بی پرده بر جمال حق نظر کند در جهان مرتعش شده غم هجران و درد اشتیاق وجودش را آکنده می سازد.
تکثر و کثرت با مشاهده هر جلوه ی زیبایی ناخودآگاه و بی اختیار تارهای خاطرش به نوایی محو مرتعش شده، غم هجران و درد اشتیاق وجودش را آکنده می سازد.
کز نیستان تا مرا ببریده اند
از نفیریم مرد و زن نالیده اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
در واقع تن ها همزاد روح بشر همانا درد «اشتیاق است که همواره در امتداد او در جلوه های گوناگونی عینیت یافته است. شاخه های متعدد آن موسیقی شاهسوار این خیل زیبایی است.
هنر زیباترین تجلی و عالیترین مرتبه شرح بر این درد است و یادآور روزگار وصل که در بین شاخه های متعدد آن موسیقی شاهسوار این خیلی زیبایی است.
چنان که گفتهاند هر صناعتی که به دست مردم کرده شود هیولای او و اشکال او جسمانی باشد. الا موسیقی که موضوع او جواهر روحانی است».
«رسائل اخوان الصفا»
ذات موسیقی در عالم به گونه ای جلوه میکند که برخی متفکران و اندیشمندان که به فهم آن نایل آمده اند از دیر باز بدین باور رسیده اند که نظمی موسیقایی بر کل کائنات سایه افکنده و بر آن سیطره دارد که تجلی جزیی آن به شکل تناسبات بین اصوات است که از طریق شنیدن درک میشود و در واقع پژواک و انعکاسی از همان آواهای لاهوتی است.
بانک گردشهای چرخ است این که خلق
می نوازدش به تنبور و به حلق
مومنان گویند کآثار بهشت
نغز گردانید هر آواز زشت
ما همه اجزاء عالم بوده ایم
در بهشت این لحنها بشنوده ایم
از آن روست که اصحاب معرفت و ارباب ذوق مفتون جلوههای محسوس زیبایی و حقیقتند و هر زیبایی در عالم را پرتوی از جمال مطلق حق میدانند.
هنرمند در پرتو کشف و شهود خویش به نظاره طلعتی بی مثال از عالم وحدت رسیده و به فراخور مشهودات خویش چون روزنه ای این انوار را به عالم ظلمانی کثرت میتاباند تا همگان بدانند که در ورای این وادی سود و سودا حقیقتی عظیم در جنبش و خروش است و انسان فرا خوانده شده تا سمت حرکت خویش بدان سو نهد.
ما ز بالاییم و بالا میرویم
ما ز دریاییم و دریا میرویم
ما از آنجا و از این جا نیستیم
ما ز بیجاییم و بیجا میرویم
ترانه ی جاودانه ی هستی را کائنات به خنیا نشسته اند يسبح الله ما فی السموات و الارض» که این ترانه همه تسبیح و حمد است و قلبهای عاشقان وارسته محل نزول این ترانه هاست که از پس این پرده به مشاهده ی جمال ولو برای لحظه ای کوتاه بنشسته تا در طلعت آن راهی به ژرفنای عالم لاهوت بیابند.
تا نگردی آشنا زین پرده رازی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
موسیقی نوای برخاسته از جان است که گاه سوز و گداز فراق و گاه امید وصل را زمزمه گر است و به لحنی بی واژه به ترنم مقامات معنوی در گوش جان پرداخته و روح را به آرامی از ظلمت ناسوت به بیکرانه ی ملکوت سوق میدهد و چرخ زنان به خلوتگه خورشید میرساند تا در آبگینه جان عکسی از جمال جانان رخ بنماید.
«جامی» در تقریر این معنا این گونه سروده:
بیا مطرب و باد در دم به نی
که از خرمن هستی ام باد وی
به دور افکنده کاه بیگانه را
گذارد پی مرغ جان دانه را
و مولانا موسیقی را قصه ی حسن احدیت میداند که مطرب آن را به تقریر میکشد:
مطرب جمع عاشقان برجه و کاهلی مکن
قصه ی حسن او بگو پرده عاشقان بزن
و حافظ نیز همین معنا را به گونه ای دیگر به رشته ی نظم کشیده است:
معنی از آن پرده نقشی بیار
ببین تا چه گفت از درون پرده دار
و در جمع عظیم آلات طرب دف» همنشین مجلس انس و نظاره گر عبور انسان از تبتل تا فنا به مقام تقدس و تنزیه رسید که گفته اند:
سگ اصحاب کهف روزی چند
پی نیکان گرفت و مردم شد
و مقرر گردید که با خروش خود لهیب جان سوز عشق در جان مشتاقان افکنده دست مجلسیان عشق دهد و نغمه ی دیگر آلات طرب را پر سوز و گداز و لبریز رمز و راز گردانده و حتی بی حضور آنها خود یکه و بی یاور به نغمه سرایی مهر خروش بر کشیده تا جایی که اگر در میانه ی این خروش تار و پود وجودش از هم بگسلد او را «شهید» نام نهند.
اما آنچه موجب طبع این دفتر شد سالها بی زبانیهایم بود و آرزوی فغان که در این رهگذر روزنه ای برای برون افکندن مکنونات خویش یافتم پس از آشناییام با این ساز و پی بردن به بخش کوچکی از رمز و راز آن به یاد گفته حافظ:
احوال گنج قارون کایام داد بر باد
در گوش گل فرو خوان تا زر نهان ندارد
از سر شوق بر آن شدم تا این اندک مایه ای را که گردش ایام در دستم نشاند به شکرانه تقدیم مشتاقان کنم.
… و در جواب آن یار عزیز دف نوازی که بر چاپ این کتاب معترض بودند و معتقد بودند که مطالب کلیدی و زیر بنایی را که اساتید خود سال ها برای آموختنش ریاضتها کشیده و رنج ها برده اند نباید سهل الوصول در اختیار هنرجویان قرار داد که این کار موجب لوث شدن عظمت این هنر و به عبارتی ارزان شدن بازار آن میگردد تنها میتوانم جملاتی دلنشین از خلیل جبران را باز گویم خلیل جبران در کتاب پیامبر در بخش دهش و بخشش این گونه میگوید:
«آیا چیزی هست که باید از بخشش آن دریغ کرد؟
هر چه هست روزی به ناچار خود به خود بخشیده خواهد شد.
پس چه بهتر اکنون که کسی را بدان نیازی هست آن را ببخشی تا فرصت بخشش از آن تو باشد و
بر وارثان نماند.
چه بسیار که میگویید من میبخشم اما آن کس را که سزاوار است.
اما درختان باغ تو و گوسفندان چراگاهت چنین نمی گویند. آنها میبخشند تا زنده باشند زیرا نگاه داشتن و دریغ کردن هلاک شدن است. بی گمان آن کس که خداوند موهبت عمر و ثروت شب و روز را به او عطا کرده است به هر چه تو
بروی نثار کنی سزاوار است.
و در آخرین جملات این گفتار جای آن دارد اذعان کنم آموخته های خود از هنر دف نوازی را در محضر استاد ارجمندم آقای حمید افشار کسب نمودم.
و از ایشان به خاطر تمام زحماتی که برای آموختن هنر خویش به من متقبل شدند نهایت قدردانی و سپاسگزاری را در مینمایم و همواره خود را مدیون سخاوت طبع و بلند نظری ایشان میدانم و در نهایت این افسانه آموخته ها و برداشتهای هنر جویی از هر دف نوازی است که شاگرد منشانه در انتظار هدایت صاحبنظران و اساتید گرامی است گر خطا گفتم اصلاحش تو کن
اعظم السادات طایفه مرسل
گفتار هشتم؛ بخش تمرینات
هدف از مجموعه تمریناتی که در این گفتار ارائه گردیده آموزش دف نوازی بر اساس مقامهای محلی و خانقاهی آن است. منظور از «مقام» فیگورهای ریتمیک مشخصی است که هر یک به نامی خاص معرفی شده و دارای زیر مجموعه هایی مشابه ریتم اصلی می باشد.
بعضاً در مورد نام برخی از این مقامها اختلاف نظرهایی مشاهده شده است، لذا مؤلف سعی خود بر آن داشته تا همه نامهای متفاوت را در کنار هم آورده تا هنر جویان نیز با همگی این نامها آشنا گردند.
همچنین در مورد کسر میزان مقامهایی نظیر «حدادی» و «حى الله» یا «مرشدانی» اختلاف نظرهایی بوده که مؤلف صورتی را که در این کتاب آمده جهت آموزش برگزیده است. مجموعه تمرینات این گفتار در بردارندۀ دو مرحله آموزشی میباشد.
مرحله نخست آموزش تنها با دیرندها، نواک ها و شدتهای مختلف همراه با تکنیک های مخصوص دف نوازی است و مرحله دیگر به کارگیری این آموخته ها برای اجرای مقام های مختلف می باشد و از آنجا که مجزا نمودن این دو مرحله از یکدیگر (بدین معنی که هنرجو ابتدا فقط به آموختن نتها و تکنیک ها پرداخته و پس از طی چند ماه تمرین، آنگاه به اجرای مقام ها بپردازد) موجب ملال هنرجویان گشته و انگیزه تلاش آنان را متزلزل می نماید.
لذا آموزش هر دو مرحله توام با یکدیگر انجام گرفته است و هنرجویان در حین آموختن نتها و تکنیکهای ابتدایی با اشکال ساده ای از مقام ها نیز آشنا میگردند و بدیهی است پس از آنکه تکنیک های بالاتری را آموختند خود میتوانند درسهای پیشین را متناسب با توانمندی گسترش یافته خود ، تغییر داده و در سطح بالاتری اجرا نمایند .
برای استفاده بهینه از این گفتار لازم است مدرسین و هنرجویان به نکات زیر توجه کامل بنمایند : هنرجویان قبل از هر چیز باید نحوه صحیح در دست گرفتن ساز را با استفاده از تصاویر کتاب و همچنین از مدرس خود آموخته و تمامی تمرینات خود را روبروی آینه انجام داده و حرکت دست خود را در آینه کنترل بنمایند .
در هنگام اجرای ضربه ها باید دست سریعاً از روی پوست کنده شده تا صدای ساز را کدر ننماید . درست همانند توپی که به دیوار خورده و سریعاً بر می گردد. و در تمام دوران تمرین باید سعی بر آن باشد تا صدای شفافتری از ساز ایجاد گردد.
کتاب افسانه دف اثر اعظم السادات طایفه مرسل در ۱۵۲ صفحه همراه با CD توسط نشر مشاهیر هنر منتشر شده است.
خرید کتاب دف افسانه
در همین سایت دلشاد موزیک شما می توانید کتاب دف افسانه را به صورت آنلاین خریداری کنید.
همچنین بهتره بگیم سایت دلشاد موزیک بزرگترین آرشیو و فروشگاه آنلاین کتابهای حوزه موسیقی هست و شما میتوانید تقریبا هر کتابی که دلتون میخواهد رو در این کتابخانه پیدا کنید و به صورت آنلاین خرید کنید.
برای دیدن همه کتابها روی عکس یا لینک زیر کلیک کنید:
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.